من نظر بازم و کم معصیتی نیست ولی

ساخت وبلاگ
چشم من چشم تو را دید ولی دیده نشد
من  همانم  که  پسندید و پسندیده نشد

یاد  لبهای  تو  افتادم  و  با  خود  گفتم
غنچه ای بود که گل کرد ولی چیده نشد

من نظر بازم و کم معصیتی نیست ولی
چه بسا طعنه زدنهای تو بخشیده نشد

ای که مهرت نرسیده ست به من باور کن
هیچکس  قدر  من  از قهر تو رنجیده نشد

عاشقت بودم و این را به هزاران ترفند
سعی کردم که بفهمانم و فهمیده نشد

 

شعر از سجاد سامانی


برچسب‌ها: چشم, لب, نظر باز, عاشقت, طعنه

نوشته شده در یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 19:32 توسط حسرت| |

بیراهه ای در آفتاب...
ما را در سایت بیراهه ای در آفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : birahedaraftaba بازدید : 263 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 21:28