داشتم از این شهر می رفتــــم
صدایم کردی
جا ماندم
از کشتی ای که رفت و غرق شد!
البته
این فقط می تواند یک قصه باشد
در این شهر دود و آهن
دریا کجا بود
که من بخواهم سوار کشتی شوم و
تو صدایم کنی!
فقط می خواهم بگویم
تو نجاتم دادی
تا اسیرم کنی!
رسول یونان
بیراهه ای در آفتاب...برچسب : اسیره چت,اسیر,اسیر به انگلیسی,اسیر چت,اسیره,اسیران ایرانی در سوریه,اسیر فروغ فرخزاد,اسیر6155,اسیران داعشی,اسیر داعشی, نویسنده : birahedaraftaba بازدید : 197