ما را به غَمزه کُشت و قضا را بهانه کرد

ساخت وبلاگ
ما را به غَمزه کُشت و قضا را بهانه کرد
برما نظر نکرد و حيا را بهانه کرد

دستی به دوش غير نهاد از ره کرم
ما را چو ديد لغزش پا را بهانه کرد

آمد برونِ خانه چو آواز ما شنيد
بخشيدنِ غذا به گدا را بهانه کرد

رفتم به مسجد از پی نظاره رُخش
دستی به رخ کشيد و دعا را بهانه کرد

زاهد نداشت تابِ جمال پَری رُخان
کُنجی گرفت و ترسِ خدا را بهانه کرد

شعر از قتیل لاهوری

بیراهه ای در آفتاب...
ما را در سایت بیراهه ای در آفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : birahedaraftaba بازدید : 226 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 7:02