آرام باش عزیز من حکایت دریاست زندگی

ساخت وبلاگ

آرام باش عزیز من
آرام باش

حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب
برق و بوی نمک
ترشح شادمانی

گاهی هم فرو می‌رویم
چشم‌های‌مان را می‌بندیم
همه جا تاریکی است.

آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می‌آوریم
و تلالو آفتاب را می‌بینیم
زیر بوته‌ای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری طالع می شود.

شعر از شمس لنگرودی


برچسب‌ها: آرام باش عزیز من, حکایت دریاست زندگی, ترشح شادمانی, تلالو آفتاب, بوته ای از برف

نوشته شده در یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ساعت 21:40 توسط حسرت| |

بیراهه ای در آفتاب...
ما را در سایت بیراهه ای در آفتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : birahedaraftaba بازدید : 172 تاريخ : چهارشنبه 16 مهر 1399 ساعت: 6:46