بیراهه ای در آفتاب
پیغمبران آیه های ناگفته
در زير سايه ی مژه ات خوابم آرزوست ای پرده پرده ی چشم توام باغ هاي سبز دور از نگاه گرم تو ، بي تاب گشته ام تا گردن سپيد تو گرداب رازهاست تا وارهم ز وحشت شب های انتظار شعر از فريدون مشيری نوشته شده در دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۶ساعت
13:53 توسط حسرت| |
چون باده ي لب تو می نابم آرزوست
در زير سايه ی مژه ات خوابم آرزوست
بر من نگاه کن ، که شب و تابم آرزوست
سر گشتگی به سينه ی گردابم آرزوست
چون خنده ی تو مهر جهانتابم آرزوست
برچسبها: مهتابم آرزوست, خوابم آرزوست, وحشت شب های انتظار, مهر جهانتابم آرزوست, بر من نگاه کن
برچسب : نویسنده : birahedaraftaba بازدید : 187