بیراهه ای در آفتابپیغمبران آیه های ناگفته دل من گِرد جهان گَشت و نیابید مِثالش هِله نومید نباشی که تو را یار بِراند گَرَت امروز بِرانَد، نه که فردات بخواند
دَر اگر بر تو ببندد، مَرو و صبر کُن آن جا زِ پَسِ صبر، تو را او، به سَرِ صَدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رَهها و گُذرها رَهِ پنهان بِنُماید، که کَس آن راه نداند
نه که قصاب به خنجر چو سَرِ میش بِبُرَّد نَهِلَد کُشتۀ خود را، کُشد آن گاه، کِشاند
چو دَمِ میش نَماند زِ دَمِ خود کُنَدش پُر تو ببینی دَم یَزدان، به کجاهات رساند
به مثل گفتم این را و، اگر نه کَرَم او نَکُشد هیچ کسی را و، زِ کُشتن بِرهاند
همگی مُلک سلیمان به یکی مور ببخشد بدهد هر دو جهان را و، دلی را نَرَماند
دل من گِردِ جهان گَشت و نَیابید مِثالش بِه که مانَد بِه که مانَد بِه که مانَد بِه که مانَد
هِله خاموش که بیگفت از این مِی همگان را بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
شعر از حضرت مولانا
پ ن: بزرگی و مهربونیه خدا رو چقدر قشنگ بیان کرده ، آدم دوست داره عاشق همچین خدایی باشه
نوشته شده در پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۶ساعت 15:39 توسط حسرت| |
بیراهه ای در آفتاب...برچسب : نویسنده : birahedaraftaba بازدید : 223