بیراهه ای در آفتاب
پیغمبران آیه های ناگفته
شعر از سیمین یهیهانی نوشته شده در سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۶ساعت
19:39 توسط حسرت| |
خاموش مانده معبد متروک سینه ام در او نه آتشی، نه زِ گرمی نشانه یی
دامان دوستی ز چه برچیده ای زِ ما؟ دانی که نیست آتش ما را زبانه یی
خندد بهار خاطر من، زانکه در دلم هر لحظه می زند غمی ز نو جوانه یی
شد سینه، خانه ی پریان خیال تو رقصد پری چو کس ننشیند به خانه یی
خُفته است در تنم همه رگ های آرزو ای پاسدار عشق؟ بزن تازیانه یی
چون بوی عود، از پی خودسوزیِ شَبم مانَد سحر به دفتر سیمین ترانه یی
برچسبها: ماییم و دلشکستگی, معبد متروک سینه ام, آتش ما را زبانه ای, پاسدار عشق, بوی عود