هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده،مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم.به جامع کوفه در آمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت.سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم. مرغ بریان به چشم مردم سیر کمتر از برگ تره بر خوان است وآن که را دستگاه و قُوت نیست شلغم پخته مرغ بریان استحکایت از گلستان سعدی باب سوم در فضیلت قناعت بخوانید, ...ادامه مطلب