بیراهه ای در آفتاب

متن مرتبط با «زمان» در سایت بیراهه ای در آفتاب نوشته شده است

هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده

  • هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده،مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم.به جامع کوفه در آمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت.سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.       مرغ بریان به چشم مردم سیر     کمتر از برگ تره بر خوان است     وآن که را دستگاه و قُوت نیست     شلغم پخته مرغ بریان استحکایت از گلستان سعدی باب سوم در فضیلت قناعت بخوانید, ...ادامه مطلب

  • چه خوش دمی ست زمانی که یار می آید

  • به خود پناهم ده ! که در پناه تو آواز رازها جاری ست و در کنار تو بوی بهار می آید سحر دمید ، درون سینه دل من به شور و شوق تپید چه خوش دمی ست زمانی که یا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها