بیراهه ای در آفتاب

متن مرتبط با «تنها» در سایت بیراهه ای در آفتاب نوشته شده است

تنها شکوفه ی جهان که در پاییز روییدی

  • بهار به بهار ...در معبر اردیبهشت ،سراغت را از بنفشه های وحشی گرفتمو میان شکوفه های نارنجدر جستجویت بودم !در پاییز یافتمت ...تنها شکوفه ی جهانکه در پاییز روییدی !شعر از سید علی صالحی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دل است جای تو تنها

  • کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایتبه قصه ی تو هم امشب درون بستر سینه هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایتتهی است دستم اگر نه برای هدیه به عشقت چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایتچگونه می طلبی هوشیاری از من سرمست که رفته ایم ز خود پیش چشم هوش ربایتهزار عاشق دیوانه در من است که هرگز به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایتدل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست اگر هر آینه ، غیر از تویی نشست به جایتهنوز دوست نمی دارمت مگر به تمامی؟ که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایتدر آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی نَهَم جَبین وداع و سَر سلام به پایتشعر از حسین منزوی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تنها اگر دمی

  • تنهااگر دمیکوتاه آیم از تکرارِ این پیشِ پا افتاده‌ترین سخن که «دوستت می‌دارم»چون تندیسی بی‌ثبات بر پایه‌های ماسهبه خاک درمی‌غلتیو پیش از آنکه لطمه‌ی درد درهم‌ات شکندبه سکوتمی‌پیوندی.پس، از تو چه خواهد ماندچون من بگذرم؟تعویذِ ناگزیرِ تداومِ توتنهاتکرارِ «دوستت می‌دارم» است؟با اینهمهبغضم اگر بترکد... ــنهپَرِّ کاهی حتا بر آب بنخواهد رفتمی‌دانم!تیرِ ۱۳۶۵ احمد شاملو بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تنهاترین اتفاق بی دلیل زمین

  • وقتی که تو نیستیدنیاچیزی کم دارد مثل ِ کم داشتن ِ یک وزیدن ، یک وا‍ژه ، یک ماه !! ... من فکر می کنم در غیاب ِ توهمه ی ِ خانه های ِ جهان خالیست !همه ی ِ پنجره ها بسته است !وقتی که تو نیستیمن همتنهاترین اتفاق ِ بی دلیل ِ زمین ام !! ...واقعا ... وقتی که تو نیستیمن نمی دانم برای گم و گور شدن! به کدام جانب ِ جهان بگریزم ...   سید علی صالحی , ...ادامه مطلب

  • تنفس تنهایی

  • عبور بايد كردصداي باد مي آيد، عبور بايد كرد. و من مسافرم ، اي بادهاي همواره‌! مرا به وسعت تشكيل برگ ها ببريد. مرا به كودكي شور آب ها برسانيد. و كفش هاي مرا تا تكامل تن انگور پر از تحرك زيبايي خضوع كنيد. دقيقه هاي مرا تا كبوتران مكرر در آسمان سپيد غريزه اوج دهيد. و اتفاق وجود مرا كنار درخت بدل كنيد به يك ارتباط گمشده پاك‌. و در تنفس تنهايي دريچه هاي شعور مرا بهم بزنيد. روان كنيدم دنبال بادبادك آن روز مرا به خلوت ابعاد زندگي ببريد. حضور « هيچ» ملايم را به من نشان بدهيد.  سهراب سپهری متن کامل شعر زیبای "مسافر" را در ادامه مطلب بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها