بیراهه ای در آفتاب

متن مرتبط با «کسی» در سایت بیراهه ای در آفتاب نوشته شده است

نمی‌دانم چه کسی صاحب من است

  • نمی‌دانم چه کسی صاحب من است؟کدام خدا صاحب من است؟کدام شیطان؟نمی‌دانم چه کسی حامی من است؟نه آسمان به دادم می‌رسدنه دنیانه قانوننه ناقوس کلیسا ونه مناره‌ی مسجدها…نمی‌دانم آخر من به که و به چه سوگند یاد کنمنمی‌دانم چه کسی پناه و پشتیبان من است؟من اکنون کوهی بی‌سوگندمسوگند من دود استحرف‌ام، خاکسترفریادم، خون کُشته‌شدگانو هر کوچی برای‌ام به بی‌راهه استتا کوچ هست، کوچ می‌کنمتا آتش هست، می‌سوزمتا آب هست، غرق می‌شومتا چاقو هست، قربانی می‌شومتا خاک هست، بی‌وطن‌امتا کوه هست، سقوط می‌کنمتا طنابِ دار هست، حلق‌آویز می‌شوم.من پیش از موسا، آواره بوده‌اممن پیش از عیسا، مصلوب شده‌اممن پیش از قریش، زنده‌به‌گورم کرده‌اندمن پیش از حسین، سرم را بُریده‌اند.شعر از شیرکو بیکس بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کسی نمی آید

  • اگر که درد، از این گریه تا عصب برسد اگر که عشق، لبالب شود به لب برسد که سال ها بدوی، قبل خط ّ پایانی یواش سایه ی یک مرد از عقب برسد شبانه گریه کنی تا دوباره صبح شود که صبح گریه کنی تا دوباره شب برسد!  که هی سه نقطه بچینی اگر... ولی... شاید... کسی نمی آید، نه! کسی نمی آید   سید مهدی موسوی, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها