بیراهه ای در آفتاب

متن مرتبط با «نعره» در سایت بیراهه ای در آفتاب نوشته شده است

مهر بر لب زده وز نعره خموش اند همه

  • سوگواران تو امروز خموش اند همه که دهان های وقاحت به خروش اند همهگر خموشانه به سوگ تو نشستند، رواست زان که وحشت زده ی حشر وحوش اند همهآه ازین قوم ریایی که درین شهر دو روی روزها شحنه و شب باده فروش اند همهباغ را این تب روحی به کجا برد که باز قمریان از همه سو خانه به دوش اند همهای هران قطره ز آفاق هران ابر، ببار! بیشه و باغ به آواز تو گوش اند همهگرچه شد میکده ها بسته و یاران امروز مهر بر لب زده وز نعره خموش اند همهبه وفای تو که رندان بلاکش فردا جز به یاد تو و نام تو ننوش اند همهشعر از محمد رضا شفیعی کدکنیپ ن: روحت شادوقاحت:بیحیایی، بیشرمی، پررویی، جسارتحشر:رستاخیز، قیامت، نشور، برانگیختن، همنشینیوحوش: جمع وحشی است شحنه: پاسبان، داروغه، ضابط، عسس، گزمه، محتسب، نگهبانای هران قطره ز آفاق هران ابر ببار: اگر قطره ای از دل هر ابری هستی ببار بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها